Namemahshad kherad
Statement

چه چیزی جز اینکه من زنم...
با هر عنوانی که خطاب شوم،چه دختر،چه مادر،خواهر یا همسر،دین و مذهب مرا فرمانبردار مرد می خواند...
ناتوان در کنج خانه سرگرم شستن و پختن با آرزوهای بر باد رفته در هراس نگاه سرد زندانبان...
گاهی سرود عشق سر می دهم،گاهی خاموش با بغضی پر از حرفهای ناگفته...
صدایم خسته و محزون پر از درد و رنج تنها و گریزان از این خانه...
سخت کوش در جامعه ای مرد سالار،جامعه ای که همواره کوشیده تا ابتدا زن را در جنسیتش بشناسد،اغواگرش بخواند و سپس سرکوبش کند،گرفتارم...
جوانه های نبوغم خشک می شود در جمهوری اسلامی تسبیح به دست ریا کار که جز دیکتاتوری و بردگی نمی باشد و آزادی همچون خیالی دست نیافتنی...
زنده ام اما زندگی نمی کنم...
اهرمن ها با چماق شرع خود مرا می گویند:نگو،نکن،نخور،نخند...
می خواهم فارغ از آیه های آسمانی،استوار باشم.
می خواهم دیگر در ترس و هراس نباشم و بی مهری به زنان و رنج زنانی که به علت تعدد زوجات شوهر گرفتار رقیب شده اند را فریاد بزنم.
می خواهم رقص کنان این حجاب بدرم،موهایم را پریشان کنم و عاری شوم از این همه خواری...
می خواهم خودم باشم و زنانگی کنم.لحظه هایم را مزه مزه کنم،من شوق بال و پر دارم...
می خواهم به عنوان یک فارغ التحصیل رشته حقوق به دور از تعصبات مذهبی،حقوق از دست رفته زنان را فریاد بزنم...
مگر نه آنکه زن و مرد برابرند؟
می خواهم خروش برابری زن و مرد و رهایی از قوانین اسلامی باشم...
می خواهم فریاد زنان خشونت دیده باشم،همانانی که اسید شیدایی روحشان را در هم ریخت...
با یاری خرد گام در راه آزادی و رهایی جامعه از دین گذاشته ام...
پس چه نیکوست که دوستانی آگاه و خردمند داشته باشم...